نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

بافق در گذر تاریخ عنوان سخنرانی دکتر علی اکبر تشکری بافقی

بافق در گذر تاریخ عنوان سخنرانی دکتر علی اکبر تشکری بافقی


سلسله جلسات فرهنگی - بصیرتی کانون توسعه ارزش ها

سلسله جلسات فرهنگی - بصیرتی کانون توسعه ارزش ها
موضوع: بافق در گذر تاریخ
سخنران: دکتر علی اکبر تشکری بافقی
نویسنده و عضو هیات علمی دانشگاه یزد
زمان: پنج شنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۳۰
مکان: دفتر کانون - مسجد میرزا محمد حسین ( پایگاه شهید مطهری)
 
متن سخنرانی:
 
در تاریخ های محلی معمولا غلو زیاد می شود، از طرفی وجه تسمیه ها نیز مورد شک و تردید است، مثلا حافظ می فرماید دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت . . . در یزد به دنبال رد پای اسکندر می گردند. به همان اندازه که میبد را نمی دانیم چرا میبد است، بافق را هم نمی دانیم. شواهدی از کوره ها در تپه های قاضی میرجعفر یافت شده، خشت هایی از دوره ی اشکانیان و ساسانیان که حداقل قدمت بافق را نشان می دهد. بافق تا سده ی ۱۱ جزو کرمان است و لاجرم باید منابع کرمان را دنبال کنیم. این شهر بین ولایت یزد و ایالت کرمان قرار دارد. از لحاظ خورده فرهنگی هم با بقیه ی شهرهای یزد شباهتی ندارد. بافق از دوره صفویه جزو یزد می شود. ابتدا روستاهای پراکنده با محوریت قنات ها. روستاهایی مثل بوستان، قلعه کافر و . . .  باقرآباد را عبدالرحیم خان برای پسرش باقرخان می سازد. نقطه ی محوری تجمع در بافق امامزاده عبدالله بوده است. بلند بودن این منطقه و عدم تخریب آن در سیل ها مرکزیت را تشدید می کند. اهمیت قصبه به دو بال آن یعنی قلعه و لرد بوده است. چرا یک محله نامش قلعه است؟ البته با قدمت بالا و مستحکم زیاد.
بافق محل نزاع یزد و کرمان بوده و یکی از جاده های تجارت شمال به جنوب از آن می گذشته است. بافق در مسیر دو تجارت است یکی یزد به اصفهان که از طریق هرمز می آمده و بر اساس اسناد بزرگترین شاهراه مبادلات ایران بوده و از طرفی جاده ی یزد تبریز نیز از همین مسیر عبور می کرده است. کالاهای تبریز و کالاهای بندر در نقاطی برخورد می کرده اند. قصبه ای که در دو جاده تجاری بوده است. اینکه محله ی لرد تعریف بارانداز می شود می تواند تجاری بودن شهر را نشان دهد. یکی از مسئولیت های مهم حکومت ها حفظ امنیت جاده های تجاری است و خان ها معمولا از این نوع نظامی گری ها بوجود می آمدند. تفنگ چیان و بهادران بافقی رشادت ها آفریدند در جنگ با عثمانی ها و این نظامی گری هاست که نخبگی ایجاد می کرد. و محله ای به نام قلعه معرف این نوع نظامی گری است.
در دو مرحله تفنگ چیان بافقی ازبکان را در یزد زمین گیر می کنند. صفویان از نظامیان بافقی برای حفظ امنیت استفاده می کنند و خوانین بافقی از همین جا در زمان اوج صفویان به قدرت می رسند. تفنگ چیان بافقی به حدی از خودشان رشادت نشان می دهند که یکی از اجداد آقا محمد تقی خان به مسئولیت مین باشی در می آید یعنی به فرماندهی ۱۰۰۰ نفر. ما احکامی داریم که از شاه عباس و دیگر شاهان آن دوره به صورت مستقیم بدون توجه به یزد و کرمان به مین باشی ها داده شده است و این نگاه در انتهای صفویه به اوج خود می رسد. محمود افغان ۳ مرتبه به یزد حمله می کند و به همت عنایت سلطان بافقی، علی رغم فتح اصفهان موفق نمی شود. به توصیه ی مرتاض های هندی، محمود افغان در یکی از کوه های اطراف یزد چهل روز گرسنگی می کشد تا امکان فتح یزد را پیدا کند، که علی رغم فتح، دیوانه می شود. سپس در مرحله ی چهارم اشرف افغان با خیانت و فریب، میرزا را دستگیر می کند و طی ۱۵ روز زنده زنده او را قطعه قطعه می کنند.
 بدین ترتیب سلسله ی خوانین بافقی در یزد ظهور پیدا می کند و ۸۸ سال حکومت می کنند. در این دوره از چند جهت یزد توسعه می یابد، اول توسعه تجاری بویژه با فارس، دوم توسعه فرهنگی با ایجاد مدارس علمیه، سوم توسعه امنیتی و سیاسی و چهارم توسعه عمرانی. در بافق مصلایی در نهایت عظمت در دوره ی شاه صفی ساخته می شود، حمام خان از زیباترین حمام ها بوده که میرزا سلطان محمود می سازد. چاه خاور یا چاه قادر، عبدالرحیم خان قنات های باقر آباد محمد آباد مهرآباد و . . . و دشت خان که به اشتباه دشت خون می گویند را بنا می کند. قنات مبارکه بزرگ و گوارا بود که به نام همسرش مبارکه ی مهرافروز خانم می گذارد. آخرین فرد از سلسله ی خوانین بافقی عبدالرضا خان، مقام بیگلربیگی را داشته او مدرسه علمیه مسجد جامع را ایجاد می کند. در یزد بحران عبدالرضا خان آنقدر بالا می گیرد که حکومت برای سرکوب اقدام می کند و او به بافق می آید. قلعه ی او را به توپ می بندند و علی رغم قول و قرارها، مطابق اسناد، صبحگاهان اعضای خانواده ی محمد ولی خان او را قطعه قطعه می کنند. به دلیل ازدواج هایی که با خوانین و علما انجام داده بودند ریشه ایشان هنوز باقی است.
 اولین نخست وزیر ایران در دوره مشروطه نوه ی عبدالرضا خان بوده است. این خانواده نفوذشان آنقدر بود که حاکم تغییر می دادند.
مسیر عبور تجار وقتی از طرف مهریز شد بافق در گودی تجاری افتاد و تا زمان ظهور سنگ آهن، مهمترین تجارت، صنایع حصیری یا نخلی و دومین آن پرورش شتر بوده است. آن زمان مالیات مراعی که مربوط به مراتع بوده است اخذ می شده است و  مربوط به شتر چرانی می شده است. 
در انتها خواهش دارم بلف ها را باور نکنید. آنچه داریم ارزشمند است و زیاد است. یک روز، یک ژاپنی آمده بود یزد گفت کمبریج کار می کنم و روی تاریخ های محلی و بخشی داریم که مربوط به خوانین بافق است و آمده ام وقفیات ایشان را ببینم. شهر بافق پایلوت خوانین است و گردشگر باید باغ عمارت را و کوشک را ببیند. در بافت تاریخی مجوز خانه سازی ندهید، هویت شهر شما همین ابنیه است. میراث فرهنگی را زیر پای گردشگری ذبح نکنید. مساجد و بازار محل تجمعات و زندگی بوده است. و انتظار دارم که آثار خوانین که مانده است نگهداری شود. باستان شناسی و کالبدشناسی قاضی را شروع کردند و ادامه نیافت و این نیاز توجه دارد.
در انتهای جلسه دکتر تشکری به سئوالات شرکت کنندگان پاسخ دادند.