نمایشگر دسته ای مطالب
چرا رمضان موفق نشد؟
چرا رمضان موفق نشد؟
مروري بر عمليات رمضان در 23 تيرماه 1361
عمليات رمضان كه در 23 تيرماه 1361 شروع شد، قرار بود به نوعي سرنوشت جنگ را يكسره سازد. تقريباً يك ماه و 20 روز قبل، خرمشهر و چيزي در حدود 6 هزار كيلومتر مربع از خاك كشورمان از لوث وجود بعثيها پاكسازي شده بود و با اسارت بيش از 30 هزار سرباز دشمن طي دو عمليات فتحالمبين و الي بيتالمقدس، پيشبيني ميشد عراق در مقابل ايران اسلامي حرفي براي گفتن نداشته باشد و عن قريب دروازههاي بصره به روي رزمندگان لبخند بزند.
به گزارش «جوان» عمليات رمضان را بايد يكي از بزرگترين تكهاي نظامي كشورمان و اولين يورش جدي رزمندگان به داخل خاك عراق دانست. عملياتي كه با توجه به ضعف قواي دشمن و قدرت جبهه داخلي ميتوانست در صورت پيروزي، فاتحه بصره به عنوان دومين شهر بزرگ عراق را براي صدام بخواند و با قطع يا محدود ساختن دسترسي عراق به آبهاي آزاد، حكم بازي مرگ يا زندگي را براي دشمن بعثي ايفا كند. براي نگاهي بهتر به شرايط انجام عمليات رمضان بايد نيم نگاهي به گذشته نه چندان دور آن داشته باشيم. قبل از رمضان، رزمندگان كشورمان طي طرحي موسوم به كربلا، ابتدا آزادسازي سرزمينهاي كشورمان را مد نظر قرار دادند و در تداوم اين طرح ميبايست به داخل خاك عراق يورش ميبردند. بنابراين در كربلاي يك يا همان عمليات طريقالقدس، شهر بستان در آذرماه سال 60 آزاد شد. سپس در كربلاي 2 يا فتحالمبين بخشهاي وسيعي از شمال خوزستان آزاد شد و در كربلاي3 يا اليبيتالمقدس نيز علاوه بر آزادسازي خرمشهر، رزمندگان در مناطقي چون شلمچه، پاسگاه زيد، كوشك و طلائيه به مرز رسيدند و زمان حمله به داخل خاك عراق فرا رسيد.
واكنشهاي داخلي و خارجي
اما نفوذ به داخل خاك عراق چه در داخل و چه در خارج از كشور واكنشهاي بسياري در برداشت. همين واكنشها و تبعات آن را بايد از عوامل اصلي عدمالفتح رمضان بدانيم. در داخل كشور يكسري از جريانها اعلام ميكردند كه اگر تا كنون ميجنگيديم تا از سرزمينمان دفاع كنيم، بعد از فتح خرمشهر ديگر نبايد حمله به خاك يك كشور اسلامي را در دستور كار قرار دهيم! بر همين اساس حتي برخي از گروههاي سادهلوح به ظاهر مذهبي اقدام به توزيع شبنامههايي در بين رزمندگان ميكردند. از سوي ديگر نهضت آزادي نيز هرچند در ايام انجام عمليات رمضان ساكت بودند، اما بلافاصله بعد از عدمالفتح آن، بيانيهاي مبني بر عدم تداوم جنگ صادر كرده و اعلام كردند كه بعد از فتح خرمشهر جنگ بايد تمام ميشد. البته بايد اذعان كرد كه غير از اين جريانها، به شكل كلي مسئله حمله به عراق و واكنشهايي كه احتمالاً ابرقدرتها و شايد مردم عراق در برابرش از خود نشان ميدادند نيز مد نظر جبهه خودي بود و همين مسائل باعث شد تا زمان عمليات اندكي به تعويق بيفتد. در بعد خارجي اوضاع كمي پيچيدهتر بود. مسئله حمله ايران به خاك عراق و پيروزي قطعي قواي ايران اسلامي در اين جنگ، چيزي نبود كه مورد قبول ابرقدرت شرق و غرب باشد. چنانچه جز ليبي هيچ كشور ديگري از حق حمله ايران به همسايهاي كه بيش از 20 ماه خاكش را مورد هجوم قرار داده و در برخي نقاط تا 120 كيلومتر پيشروي كرده بود، حمايت نكرد.
بنابراين تلاشهاي گستردهاي براي متقاعد كردن ايران براي عدم حمله به داخل خاك عراق به سرعت آغاز شد كه تصويب قطعنامه 514 از مهمترين آنها بود. اين قطعنامه در حالي صادر شد كه شوراي امنيت پس از تصويب قطعنامه 479 در ششم مهرماه 1359 سكوتي 21 ماه و 15 روزهاي اختيار كرده بود. قطعنامه نخستين (479) دو طرف را تنها به ترك مخاصمه توصيه كرده بود و تا زماني عراق دست پيش را داشت و خاك كشورمان را اشغال كرده بود، به قوت خود باقي ماند، اما به محض اينكه نوبت به ايران رسيد تا به خاك عراق حمله كند، به سرعت قابل ملاحظهاي قطعنامه 514 در 21 تيرماه 61 تصويب شد و طرفهاي درگير را به حفظ تماميت ارضي يكديگر توصيه و عقبنشيني به مرزهاي بينالمللي را خواستار شد!
اقدام ابرقدرتها تنها به صدور قطعنامه محدود نشد. آن روزها صحنه سياست بينالمللي شاهد تشكيل نشستها و صدور بيانيههاي تهديدآميز براي كشورمان بود. در اين بين شيوخ عرب منطقه و نيز كشورهايي چون فرانسه و امريكا گوي سبقت را از ديگران ربوده بودند و كمكهاي مالي، تسليحاتي و تاكتيكي فراواني در اختيار بعثيها قرار گرفت. ابداع سنگرهاي مثلثي، احداث ميادين مين گسترده و تجهيز هوايي و زميني ارتش عراق از جمله اين كمكها بودند.
23 تيرماه شرق بصره
به رغم همه اين مسائل، تصميم جبهه خودي براي حمله به خاك عراق قطعي بود. اين تصميم با طرح عمليات رمضان در شامگاه 23 تيرماه مصادف با شب 21 رمضان شهادت حضرت علي(ع) با رمز «يا صاحب الزمان(عج) ادركني» به اجرا گذاشته شد. از 23 تير تا هفتم مردادماه، رزمندگان كشورمان در پنج مرحله به خطوط دشمن بعثي يورش بردند و هربار به جهت آمادگي واحدهاي دشمن و موانع گستردهاي كه مقابلشان قرار داده شده بود، مجبور به عقبنشيني شدند. هاشمي رفسنجاني در بخشي از خاطرات خود از افزايش آتش هوايي دشمن در حين عمليات نوشته است كه ميتواند ناشي از اهداي تسليحات نظامي غرب و خصوصاً فرانسه به عراق باشد. همچنين برخي از متخصصان ارتش كشورمان، گزارشهايي را از ميادين مين و موانع ديگري ارائه دادند كه تا كنون در صحنه نبرد ديده نشده بودند و برخي از اسراي عراقي نيز به وضوح از كمكهاي اطلاعاتي مستشاران فرامنطقهاي براي مهندسي زمين عمليات اعم از ايجاد سنگرهاي مثلثي و احداث ميادين مين عظيم خبر ميدادند. به هر روي عمليات رمضان به رغم پيشبينيهايي كه در جبهه داخلي صورت گرفته بود، با هماهنگي دشمنان داخلي و خارجي با عدمالفتح روبهرو شد. شايد اگر رمضان در آن مقطع زماني موفق ميشد، ايران اسلامي ميتوانست با دست پر در مذاكرات صلح احتمالي شركت كند و حقوق ملت ايران و شروط خود را اعاده سازد. اما عدمالفتح در عمليات رمضان، گرهاي در جنگ تحميلي ايجاد كرد كه تبعات آن طولاني شدن جنگ و تداوم آن در سالهاي آتي بود.
به گزارش «جوان» عمليات رمضان را بايد يكي از بزرگترين تكهاي نظامي كشورمان و اولين يورش جدي رزمندگان به داخل خاك عراق دانست. عملياتي كه با توجه به ضعف قواي دشمن و قدرت جبهه داخلي ميتوانست در صورت پيروزي، فاتحه بصره به عنوان دومين شهر بزرگ عراق را براي صدام بخواند و با قطع يا محدود ساختن دسترسي عراق به آبهاي آزاد، حكم بازي مرگ يا زندگي را براي دشمن بعثي ايفا كند. براي نگاهي بهتر به شرايط انجام عمليات رمضان بايد نيم نگاهي به گذشته نه چندان دور آن داشته باشيم. قبل از رمضان، رزمندگان كشورمان طي طرحي موسوم به كربلا، ابتدا آزادسازي سرزمينهاي كشورمان را مد نظر قرار دادند و در تداوم اين طرح ميبايست به داخل خاك عراق يورش ميبردند. بنابراين در كربلاي يك يا همان عمليات طريقالقدس، شهر بستان در آذرماه سال 60 آزاد شد. سپس در كربلاي 2 يا فتحالمبين بخشهاي وسيعي از شمال خوزستان آزاد شد و در كربلاي3 يا اليبيتالمقدس نيز علاوه بر آزادسازي خرمشهر، رزمندگان در مناطقي چون شلمچه، پاسگاه زيد، كوشك و طلائيه به مرز رسيدند و زمان حمله به داخل خاك عراق فرا رسيد.
واكنشهاي داخلي و خارجي
اما نفوذ به داخل خاك عراق چه در داخل و چه در خارج از كشور واكنشهاي بسياري در برداشت. همين واكنشها و تبعات آن را بايد از عوامل اصلي عدمالفتح رمضان بدانيم. در داخل كشور يكسري از جريانها اعلام ميكردند كه اگر تا كنون ميجنگيديم تا از سرزمينمان دفاع كنيم، بعد از فتح خرمشهر ديگر نبايد حمله به خاك يك كشور اسلامي را در دستور كار قرار دهيم! بر همين اساس حتي برخي از گروههاي سادهلوح به ظاهر مذهبي اقدام به توزيع شبنامههايي در بين رزمندگان ميكردند. از سوي ديگر نهضت آزادي نيز هرچند در ايام انجام عمليات رمضان ساكت بودند، اما بلافاصله بعد از عدمالفتح آن، بيانيهاي مبني بر عدم تداوم جنگ صادر كرده و اعلام كردند كه بعد از فتح خرمشهر جنگ بايد تمام ميشد. البته بايد اذعان كرد كه غير از اين جريانها، به شكل كلي مسئله حمله به عراق و واكنشهايي كه احتمالاً ابرقدرتها و شايد مردم عراق در برابرش از خود نشان ميدادند نيز مد نظر جبهه خودي بود و همين مسائل باعث شد تا زمان عمليات اندكي به تعويق بيفتد. در بعد خارجي اوضاع كمي پيچيدهتر بود. مسئله حمله ايران به خاك عراق و پيروزي قطعي قواي ايران اسلامي در اين جنگ، چيزي نبود كه مورد قبول ابرقدرت شرق و غرب باشد. چنانچه جز ليبي هيچ كشور ديگري از حق حمله ايران به همسايهاي كه بيش از 20 ماه خاكش را مورد هجوم قرار داده و در برخي نقاط تا 120 كيلومتر پيشروي كرده بود، حمايت نكرد.
بنابراين تلاشهاي گستردهاي براي متقاعد كردن ايران براي عدم حمله به داخل خاك عراق به سرعت آغاز شد كه تصويب قطعنامه 514 از مهمترين آنها بود. اين قطعنامه در حالي صادر شد كه شوراي امنيت پس از تصويب قطعنامه 479 در ششم مهرماه 1359 سكوتي 21 ماه و 15 روزهاي اختيار كرده بود. قطعنامه نخستين (479) دو طرف را تنها به ترك مخاصمه توصيه كرده بود و تا زماني عراق دست پيش را داشت و خاك كشورمان را اشغال كرده بود، به قوت خود باقي ماند، اما به محض اينكه نوبت به ايران رسيد تا به خاك عراق حمله كند، به سرعت قابل ملاحظهاي قطعنامه 514 در 21 تيرماه 61 تصويب شد و طرفهاي درگير را به حفظ تماميت ارضي يكديگر توصيه و عقبنشيني به مرزهاي بينالمللي را خواستار شد!
اقدام ابرقدرتها تنها به صدور قطعنامه محدود نشد. آن روزها صحنه سياست بينالمللي شاهد تشكيل نشستها و صدور بيانيههاي تهديدآميز براي كشورمان بود. در اين بين شيوخ عرب منطقه و نيز كشورهايي چون فرانسه و امريكا گوي سبقت را از ديگران ربوده بودند و كمكهاي مالي، تسليحاتي و تاكتيكي فراواني در اختيار بعثيها قرار گرفت. ابداع سنگرهاي مثلثي، احداث ميادين مين گسترده و تجهيز هوايي و زميني ارتش عراق از جمله اين كمكها بودند.
23 تيرماه شرق بصره
به رغم همه اين مسائل، تصميم جبهه خودي براي حمله به خاك عراق قطعي بود. اين تصميم با طرح عمليات رمضان در شامگاه 23 تيرماه مصادف با شب 21 رمضان شهادت حضرت علي(ع) با رمز «يا صاحب الزمان(عج) ادركني» به اجرا گذاشته شد. از 23 تير تا هفتم مردادماه، رزمندگان كشورمان در پنج مرحله به خطوط دشمن بعثي يورش بردند و هربار به جهت آمادگي واحدهاي دشمن و موانع گستردهاي كه مقابلشان قرار داده شده بود، مجبور به عقبنشيني شدند. هاشمي رفسنجاني در بخشي از خاطرات خود از افزايش آتش هوايي دشمن در حين عمليات نوشته است كه ميتواند ناشي از اهداي تسليحات نظامي غرب و خصوصاً فرانسه به عراق باشد. همچنين برخي از متخصصان ارتش كشورمان، گزارشهايي را از ميادين مين و موانع ديگري ارائه دادند كه تا كنون در صحنه نبرد ديده نشده بودند و برخي از اسراي عراقي نيز به وضوح از كمكهاي اطلاعاتي مستشاران فرامنطقهاي براي مهندسي زمين عمليات اعم از ايجاد سنگرهاي مثلثي و احداث ميادين مين عظيم خبر ميدادند. به هر روي عمليات رمضان به رغم پيشبينيهايي كه در جبهه داخلي صورت گرفته بود، با هماهنگي دشمنان داخلي و خارجي با عدمالفتح روبهرو شد. شايد اگر رمضان در آن مقطع زماني موفق ميشد، ايران اسلامي ميتوانست با دست پر در مذاكرات صلح احتمالي شركت كند و حقوق ملت ايران و شروط خود را اعاده سازد. اما عدمالفتح در عمليات رمضان، گرهاي در جنگ تحميلي ايجاد كرد كه تبعات آن طولاني شدن جنگ و تداوم آن در سالهاي آتي بود.
منبع : روزنامه جوان