نمایشگر دسته ای مطالب
روزي كه ايران پيروز جنگ نفتكشها شد
روزي كه ايران پيروز جنگ نفتكشها شد
ماههاي سال 66 در تاريخ دفاع مقدس را بايد دوران رويارويي مستقيم ايران و امريكا ناميد. عمليات بزرگ كربلاي5 نشان داد با گذشت پنج سال از جنگ، نيروهاي ايراني دچار فرسايش نشدهاند و رزمندگان همچون گذشته به دفاع از كشورشان ميپردازند. بلكه برعكس، حاميان منطقهاي و بينالمللي عراق به ويژه امريكا به اين نتيجه دست يافتند كه ارتش بعث براي تداوم جنگي فرسايشي در جهت محدود ساختن نهضت اسلامي ايران قابل اعتماد نيست و حتي توانايي حفظ دولت لائيك بعثي را هم در برابر تهاجم غيرمعمول «بسيجيان تكبيرگوي ايران» ندارد. ناتواني عراق در نبرد زميني و تلاش براي خنثيسازي برتريهاي رزمي ايران، محور اصلي اقدامات امريكا در خليج فارس را تشكيل ميداد.
همه عليه ايران
به گزارش «جوان» با مشخص شدن اراده ملت ايران در پافشاري روي خواستههاي به حق خود در برابر دشمن بعثي، قدرتهاي بينالمللي حامي خواستار پايان جنگ بودند. آنها ادامه جنگ با روند فعلي را به سود رژيم حاكم عراق نميدانستند. از همين رو جورج شولتز وزير خارجه وقت امريكا، در ارديبهشت ماه 1366 به ايران هشدار داده بود كه يا جنگ را پايان دهد يا با اقدامات شديد و مقتضي از سوي امريكا، روبهرو خواهد شد.
در اين سو نيروي خستگيناپذير رزمندگان تمام معادلات غربيها را به هم زده بود. لذا تلاش ابرقدرتهاي شرق و غرب در قالب «سازمان ملل متحد» و «شوراي امنيت» براي پايان دادن به اين جنگ با حداقل نتيجه مورد قبول ابرقدرتها - يعني جنگي بدون برنده - آغاز شد.
تحليلهاي رهبران كشورهاي غربي بر اين پايه صورت ميگرفت كه تا ايران قادر به توليد و فروش نفت و سپس تهيه سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراين قطع صدور نفت ايران، هسته مركزي تلاشهاي عراق را تشكيل ميداد. گريسيك مشاور كارتر رئيسجمهور اسبق امريكا درباره اين استراتژي ميگويد: «عامل عمده ادامه جنگ از جانب ايران صدور نفت توسط اين كشور است و تا موقعي كه نفت از ايران صادر ميشود جنگ ادامه خواهد يافت، بنابراين بايد جريان صدور نفت ايران را قطع كرد».
ويليام فاير كارشناس اقتصادي سيا در برابر استراتژي با ايران چه كنيم؟ اذعان ميكند: «هر چه پول در رگهاي عراق تزريق شد نتيجه نداد. تنها يك روزنه اميد هست، شايد با سقوط قيمت نفت، ايران ورشكست شود و ماشين جنگياش از كار بيفتد.»
واينبرگر وزير دفاع امريكا نيز در تاريخ 25 خرداد 1366 طي گزارشي به كنگره امريكا، ضمن بيان ترتيبات امنيتي منطقه خليج فارس، مأموريتهاي ناوگان امريكا در اين منطقه را چنين تشريح نمود: «مهمترين وظيفه اين ناوگان، آن بوده كه با دشمن تلقي كردن ايران، مانع غلبه يا برتري ايران شود و نگذارد كه پيروزيهاي آن مايه ترس دولتهاي ميانهرو عرب شود.»
توطئه هماهنگ
در برابر اقدامات عراق براي شروع چندين باره جنگ و مورد حمله قرار دادن نفتكشها و كشتيهاي تجاري ايران، رزمندگان نيز با او به مقابله ميپردازند. اما چون با حضور سپاه پاسداران در خليج فارس و تلاشهاي شبانهروزي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي، نفتكشها و كشتيهاي بازرگاني به بنادر و ترمينالهاي ايران تردد ميكردند، صداي امريكا در 25 ارديبهشت 66 به صراحت اذعان ميدارد كه گاسپار واينبرگر وزير دفاع امريكا گفته است شكست عراق به سود امريكا نيست. به اين ترتيب واشنگتن براي اعاده حيثيت خويش و به ويژه ممانعت از پيروزي ايران بر عراق تحت عنوان حمايت از كشتيراني آزاد و تأمين امنيت مسيرهاي صدور نفت، ناوهاي جنگي خويش را به آبهاي خليج فارس وارد كرد. دولتهاي غربي با هدايت و رهبري امريكا تصميم دارند هر چه زودتر سياستهاي خصمانهشان عليه ايران را عملي كنند.
در روزي كه سازمان ملل متحد قطعنامه 598 را جهت حل منازعه ايران و عراق صادر كرد، دولت كويت كه در طول جنگ با شيطنتهايش عراق را مورد حمايت قرار داده بود با بالا گرفتن تنش در خليجفارس عنوان ميكند كه براي در امان ماندن نفتكشهايش از اصابت موشكهاي سرگردان و قايقهاي تندروي ايراني، پرچمهاي امريكا را بر روي نفتكشهاي اين كشور نصب ميكند. امريكا طرح اسكورت كشتيهاي كويتي را آغاز ميكند كه با استقبال چند كشور حوزه خليج فارس روبهرو ميشود. در اين ميان برخي از نشريات كويتي اين تصميم را به منزله لطمه به استقلال كويت ذكر ميكنند. ايران از همزماني صدور قطعنامه با اسكورت كشتيهاي كويتي توسط امريكا با عنوان «يك توطئه هماهنگ» ياد ميكند. فرماندهي وقت سپاه بعدها شرح داد كه سياسيون و نظاميان، ماجراي اسكورت نفتكشها را با امام در ميان گذاشتند و از ايشان درباره عكسالعمل ايران كسب نظر كردند. امام در پاسخ ميفرمايد كه اگر من بودم ناوها را ميزدم.
تير غيب
پس از اينكه مسئولان ايران با قاطعيت عنوان ميكنند اگر ايران در زدن كشتيهاي كويتي ترديد كند در هدف قرار دادن كشتيهاي امريكايي ترديد نخواهد كرد. نفتكش كويتي «بريجيتون» كه در محاصره چهار ناوشكن امريكايي در آبهاي خليجفارس در حال حركت بود با يك مين دريايي برخورد ميكند و صداي انفجاري مهيب روي تلكس خبرگزاريها در سراسر جهان ميپيچد. امريكاييها كه قصد داشتند با عبور «بريجيتون» ابهت انقلاب اسلامي را بشكنند با پنهان شدن در پشت كشتي كويتي شرمساري بزرگي به وجود ميآورند. مقامات پنتاگون بلافاصله براي توجيه اين حادثه ميگويند بيش از 9 ديدهبان مستقر در عرشه ناوگان امريكايي كه نيم مايل جلوتر از «بريجيتون» حركت ميكرد، نتوانستند مين را تشخيص دهند. چون اين نوع مينها در عمق آب كار گذاشته ميشوند.
بازتاب اين حادثه بسيار گسترده بود. جمهوري اسلامي ايران با رد مسئوليت اين اتفاق، از آن به عنوان «تير غيب» ياد ميكند و آن را «نه انفجار نفتكش كويتي بلكه انفجار حيثيت امريكا» معرفي ميكند. عليرغم اينكه امريكا سعي كرد اين حادثه را بياهميت تلقي كند، اما چنين ضربهاي براي حيثيت سياسي و نظامياش جبرانناپذير بود و مهمتر از همه اينكه امكان داشت عملاً ابتكار عمل در خليج فارس را به دست ايران بدهد.
دريادار محمدحسين ملكزادگان فرمانده نيروي دريايي ارتش در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با «جوان» درباره اتفاقات تابستان سال 66 و رويارويي با امريكا ميگويد: امريكا پول هنگفتي ميگرفت و كشتيهاي كويتي را اسكورت ميكرد. ناوشكنها و هواپيماهاي امريكايي كشتيهاي كويتي را در سواحل بينالمللي اسكورت ميكردند. در اين مقطع بچههاي سپاه با قايقهاي تندرو وارد شدند. بعد از اين امريكاييها چون ميديدند ناوشكنها و كشتيهايشان وسط آب منفجر ميشوند، در صدد تلافي برآمدند. اينجا ديگر با امريكا رو در رو شديم. سايت نيروي دريايي امريكا درباره اين عمليات كه مانتيس نام گرفت، نوشته «بزرگترين جنگ دريايي بعد از جنگ جهاني دوم عمليات مانتيس بود.»
با اين اتفاق امريكا بهانه لازم براي تقويت نيروهاي نظامياش در خليج فارس را پيدا كرد. در 30 شهريور هليكوپترهاي نظامي امريكايي، يك كشتي باري ايران را مورد هجوم قرار ميدهند كه پنج سرنشين از 31 سرنشين كشتي به شهادت ميرسند.
آيتالله خامنهاي در سخنرانياش در سازمان ملل اعلام ميدارد كه ايران پاسخ مناسبي به اين تجاوزات امريكا خواهد داد. امريكا هم اعلام ميكند جنگ خاتمه يافته است ولي اين پايان ماجرا نيست. امريكا كه در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب هيچگاه چهرهاي قابل اعتماد از خود نشان نداده بود اين بار هم بر روي مواضعش نميماند.
حمله به سكوهاي نفتي
امريكا در 27 مهر به بهانه ناامني خليج فارس از طرف ايران، در اقدامي تلافيجويانه سكوهاي نفتي رشادت و رسالت واقع در 115 كيلومتري جزيره لاوان را منهدم ميكند. در اين روز چهار ناوشكن امريكايي «كيد»، «هل»، «يانگ» و «لفت ويچ» در معيت ناوچه «ناچ» و رزمناو «استندلي» به جزيره «رستم» كه پايانه نفتي «رشادت» در آن قرار داشت حمله كردند و با توپهاي سنگين طي 85 دقيقه، 1000 گلوله به آن شليك كردند و چون هنوز بخشي از تأسيسات نفتي پابرجا بود گروه ويژه تخريب "seal" را به جزيره اعزام داشتند و بقاياي سكوي «رشادت» را با ديناميت منهدم كردند. در اين حمله، تنها 20 دقيقه مهلت داده شد كه كاركنان آنجا را تخليه كنند.
سپس يك گروه از كماندوهاي امريكايي به ميدان نفتي «رسالت» در شمال جزيره رستم كه مدعي بودند در آن ميدان نفتي، تأسيسات رادار و مخابرات وجود دارد حمله كرده، تأسيسات مستقر در جزيره را نابود كردند. اين در حالي است كه هيچ گونه تأسيسات نظامي و راداري روي سكوهاي نفتي مذكور وجود نداشت. تحليلگران و نظارهكنندگان روابط بينالملل اعتقاد داشتند امريكا به منظور اعاده حيثيت از دست رفته در درگيريهاي گذشته، اقدام به انهدام اين سكو كرد. 90 دقيقه پس از انتشار خبر اين تجاوز آشكار امريكا به تماميت ارضي ايران و دخالت مستقيم و آشكار اين كشور در جنگ عليه ايران، ارزش سهام شركتها در بازار «وال استريت» با كاهش بيسابقه 200 واحدي مواجه شد. ساير بازارهاي اصلي بورس در ديگر نقاط جهان به تبع اين سقوط ارزشها در «وال استريت» نيز دچار ركورد بيسابقهاي شدند.
اين واقعه چنان ضربه بيسابقهاي به اقتصاد امريكا و ساير دول غربي وارد ساخت كه محافل امريكايي از آن به عنوان «بحران دوشنبه سياه» نام بردند. به دنبال اين حملات ايران خواستار انتقامگيري با يك «ضربه خردكننده» شد و اعلام كرد كه «پس از ضربههاي تلافيجويانه، حسابها تسويه خواهد شد».
اندكي قبل از حمله به سكوهاي نفتي گروه برنامهريزي امنيت ملي امريكا كه گاسپار واينبرگر وزير دفاع و دريادار ويليام كرو فرمانده ستاد مشترك از اعضايش بودند ليست كاملي از اقدامات نظامي ممكن عليه ايران را به رئيسجمهور امريكا تسليم ميكنند. گفته ميشد كه خواسته ريگان انجام عملياتي مشابه عمليات عليه كشور ليبي در فروردين سال 65 بود كه در اين ميان گاسپار واينبرگر تندترين موضع را عليه ايران گرفت و خواهان خشكاندن ريشه ملت ايران ميشود.
عقبنشينيهاي امريكا
مقامات امريكايي كه سوداي خشكاندن ريشه ايران را در سر ميپروراندند با انفجار دفتر هواپيمايي پنامريكن در كويت در سوم آبان ماه مواضعشان به سرعت تغيير ميكند. بلافاصله پس از اين اتفاق وزارت خارجه امريكا اعلام ميكند، به هيچ عنوان از كويت حمايت نخواهد كرد و موشكباران و انفجارات اخير مشكل داخلي اين كشور است.
امريكا پس از ناكامي در تلاشهاي سياسي و نظامي با هدف به دست گرفتن ابتكار عمل، طرح تحريم خريد نفت ايران را صادر كرد. حضرت آيتالله خامنهاي رئيسجمهور وقت ايران فرمودند: «در صورت توافق نسبت به اعمال تحريم اقتصادي، ايران تنگه هرمز را خواهد بست.» پيرو اين موضعگيري صريح، اروپا و ژاپن اعلام كردند، تنها از فروش سلاح به ايران خودداري خواهند كرد.
چند روز پس از انصراف امريكاييها از اسكورت كشتيهاي كويتي، ناوشكن عظيم «كار» به خيال اينكه هدفش يك قايق توپدار ايراني است، قايق كوچك ماهيگيري جوان عربي را به گلوله ميبندند. ايران بلافاصله پس از افشاي اين خطاي فاحش ناو تمام الكترونيك امريكايي، طي عملي طعنهآميز، پيشنهاد دفاع از كليه كشتيهاي تجاري و نفتكشها را صرف نظر از پرچم آنها در صورت مورد هدف قرار گرفتن توسط نيروي دريايي امريكا و در صورت فرستادن "sos" ارائه داد. امريكا در 13 آبان 1366 از اين ماجرا اظهار تأسف كرد و به اين ترتيب مرحله اول «جنگ نفتكشها» با برتري ايران و عقبنشيني امريكاييها خاتمه يافت.