Asset Publisher

Return to Full Page

مناقصه سرمایه گذاری در معدن سه چاهون، تقدیم ارزش افزوده به سرمایه گذاری مشخص

مناقصه سرمایه گذاری در معدن سه چاهون، تقدیم ارزش افزوده به سرمایه گذاری مشخص


نئولیبرالیسم معدنی (2)

الف) عنوان مسئله:

مناقصه سرمایه گذاری در معدن سه چاهون، تقدیم ارزش افزوده به سرمایه گذاری مشخص

ب) طرح مسئله

"انجام عملیات اکتشاف، استخراج، خردایش و پرعیارسازی کلوخه تولیدی و دامپ های موجود در آنومالی 11 سنگ آهن سه‌چاهون (شامل پیت های شمالی و جنوبی) به مدت 23 سال و همچنین احداث و بهره برداری از کارخانه با ظرفیت 5/1 میلیون تن محصول کنسانتره در سال به مدت 20 سال واقع در شهرستان بافق استان یزد" این عنوان مناقصه سرمایه گذاری است که لزوما منجر به احداث کارخانه فرآوری سنگ آهن در منطقه معدن سه چاهون 11 یکی از معادن شرکت سنگ آهن مرکزی ایران می شود که در 40 کیلومتری جاده بافق بهاباد واقع شده است.

به نظر می رسد شرکت های سرمایه گذاری خصوصی در حوزه معدنکاری از سال 1377 تاکنون چندین بار پوست انداخته و امروزه با توجه به کمبود ذخایر معدنی قابل دسترس بخصوص در حوزه ی فلزات متوجه شده اند که ارزش افزوده استخراج معدن جذابیت کمتری دارد و در شرایطی که شرکت های دولتی و عمومی معدنی به دلایل مختلف زیان انباشته دارند باید حاکمیت صنایع پایین دستی را نیز در دست بگیرند. این پدیده در استان یزد از معدن سرب و روی مهدی آباد بهادران شروع شد و سرمایه گذاری در معدن سه چاهون 11 دومین مناقصه بزرگ در این حوزه است. این مناقصه در زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاری برای رسیدن به محصول کنسانتره (4 تا 5 میلیون تن) و نهایتا گندله (5 میلیون تن) برای این معدن و معدن چغارت توسط وزارت رفاه سهامدار اصلی صورت گرفته است. لذا چالش اتفاق افتاده در چند بند تعریف و نهایتا راه حل های منطقی تر سرمایه‌گذاری ارائه می شود تا از خسارت بزرگ به انفال معدنی به بیت المال جلوگیری شود :

الف) اولویت سرمایه گذاری در شرکت سنگ آهن مرکزی بافق در حال حاضر احداث کارخانه کنسانتره سازی برای سنگ آهن معدن سه‌چاهون11 به دلیل موجود بودن کارخانه نیست بلکه در این مرحله، تکمیل پروژه های نیمه تمام پایین دست گندله سازی مثل آهن اسفنجی و فولاد آلیاژی با ارزش افزوده چند برابر اهمیت بیشتری دارد.

ب) چگونه ممکن است، معدنی طراحی شده و در حال استخراج و با ذخیره ی باقیمانده 60 میلیون تن سنگ آهن منیتیتی با عیار متوسط 40 درصد و دارای کارخانه فرآوری طراحی شده مخصوص این سنگ آهن (برای رسیدن به عیار 67 درصد) با ظرفیت 2 میلیون تن کنسانتره را دوباره توسط بخش خصوص سرمایه گذاری کنیم! بطوریکه سرمایه دولت را معطل و سود ناشی از این معدن و کارخانه را دو دستی تقدیم نماییم؟

ج) در 6 سال گذشته کارخانجات فرآوری چغارت و سه چاهون در بافق مجموعا بسته به عیار بین یک ونیم تا سه میلیون تن کسری سنگ آهن قابل استفاده داشته اند! و مدیران عامل شرکت سنگ آهن مرکزی در مصاحبه های مختلف ناراحتی خود را از عدم واگذاری معادن منطقه به ایشان ابراز نموده اند. در این شرایط به یکباره معدن سنگ آهن سه چاهون 11 تنها تامین کننده ی پایدار این کارخانجات برای 23 سال در یک مناقصه ی محدود (تنها سه شرکت کننده که دو شرکت آن دارای هیات مدیره ی مشترک هستند) واگذار تا سنگ آهن خوراک کارخانه ای شود که قرار است توسط بخش خصوصی احداث گردد. این بدین معنی است که کارخانه فرآوری سه چاهون طراحی شده مخصوص این ماده معدنی را تعطیل و ارزش افزوده ی آنرا تقدیم بخش خصوصی از پیش تعیین شده نماییم.

د) برای اینکه ارزش فعلی معدن سه چاهون11 را برآورد کنیم، میزان سرمایه گذاری شرکت سنگ آهن مرکزی و چادرملو در معدن 19 دی (آریز) در حدود 12 همت را در نظر بگیرید. این معدن 28 میلیون تن ذخیره قابل استخراج با عیار متوسط 35 درصد و نسبت باطله برداری بالای 6  دارد و تا کنون فروش قابل ملاحظه ای هم نداشته است. در مقابل معدن مورد مطالعه با 60 میلیون تن ذخیره با عیار متوسط 40 درصد و نسبت باطله برداری زیر 4 در بهترین سن بهره برداری، دست کم 24 همت می ارزد. حال تصور کنید سرمایه گذاری طی 3 سال قرار است حداکثر 9 همت بیآورد و در تقسیم سهم کنسانتره تولیدی فقط 5/26 درصد به شرکت سنگ آهن مرکزی بدهد! یعنی آورده ی شرکت حدود 3 برابر سرمایه گذار است ولی سهم او از محصول نهایی کمتر از یک سوم! خوب مسلم است که این ظلم به بیت المال است و باید جلوی این خسارت را گرفت. وگرنه هر مدیر دیگری بیاید مجبور به فسخ قرارداد شده و خسارات ناشی از آن گریبانگیر خواهد شد.

هـ) در یک برآورد سرانگشتی و ترسیم جدول دی سی اف متوجه می شویم سرمایه گذار از پیش تعیین شده ی معدن سه چاهون علی رغم کتمان میزان سود خود در مدارک تحویلی با توجه به سهم 5/26 درصد کنسانتره تولیدی برای شرکت سنگ آهن مرکزی، نرخ بازگشت داخلی بالای 90 درصد را برای خود متصور است.

و) و اما توجیه کارشناسان و مدیران شرکت سنگ آهن مرکزی برای واگذاری معدن در حال تولید خود به بخش خصوصی و برآورد حداقل های اعلامی در مناقصه اینست که با توجه به دارا بودن 50 درصد از معادن چاه گز و زریگان و آنومالی های 13 و 17 سی کارخانه فرآوری فعلی سه چاهون را توسط این سنگ آهن ها تامین می کنیم! یعنی مواد معدنی با عیار پایین تر از عیار کارخانه و با شرایط متفاوت از خوراک طراحی شده و از فاصله متوسط 65 کیلومتری خوراک جمع آوری کنیم که بخش خصوصی قصد نموده است حاکمیت معدن و فرآوری بهترین ذخیره ی شرکت سنگ آهن مرکزی را تصاحب نماید.

ز) البته ابهامات و تناقضات دیگری نیز در اسناد مناقصه و قرارداد در حال انعقاد وجود دارد که بررسی آن‌ها مجالی دیگر می‌طلبد. اما لازم به ذکر است از بین سه شرکت کننده در مناقصه دو شرکت از یک مجموعه و شرکت سوم نیز در مرحله ی پاکت ب (شرایط فنی) از دور خارج شده است که سهم کارفرما در این مناقصه حدود 9 درصد بیشتر زده است (35 درصد).

 

ج) راه حل مسئله

عمده راه حل تایید و یا رد این نوع ایده های مدیریتی دولتی و عمومی داوری و کارشناسی آن توسط یک مرجع غیر وابسته مثل دانشگاه می باشد. اما در ادامه پیشنهادات و اولویت های سرمایه گذاری زیر در شرکت سنگ آهن مرکزی در حوزه کنسانتره سازی نیز قابل طرح و بررسی است و احتمالا جذابیت و سودآوری بیشتری برای منطقه و سرمایه پذیر دولتی (شرکت سنگ آهن مرکزی) داشته باشد که مطرح می گردد:

1-  احداث کارخانه کنسانتره سازی توسط سرمایه گذار با ظرفیت ورودی 3 میلیون تن و عیار متوسط 35 درصد آهن در نزدیکی معادن چاهگز، 13سی، 17سی و 19دی با توجه به فاصله بیشتر آنها از کارخانه های فرآوری شرکت و امکان استفاده از ذخایر معدنی منطقه ساغند؛ بدین ترتیب کارخانه فرآوری معدن سه چاهون کمافی السابق بر مدار خود 2 میلیون تن کنسانتره سنگ آهن را تولید می کند و در کنار آن برای جبران کمبود کنسانتره خوراک کارخانه گندله سازی این سرمایه گذاری مفید خواهد بود.

2- احداث کارخانه کنسانتره سازی با ظرفیت ورودی 4 میلیون تن و عیار متوسط 25 درصد آهن مجاور معدن آنومالی شمالی از جمله معادن تحت مدیریت شرکت سنگ آهن مرکزی جهت جبران کمبود کنسانتره در شرایطی که اکثر کارخانجات کنسانتره سازی سنگ آهن منطقه دارای خوراک ورودی بالای 35 درصد هستند؛